پیشنهاد کتاب حافظه نامحدود، نوشته کوین هرسلی
به گزارش دنیای با نشاط مدرسه، اصولی که کوین با این کتاب به زندگی وارد می نماید ممکن است زندگی شما را برای همواره دگرگون کند. این را با اطمینان می گویم زیرا خودم اصول او را مطالعه نموده ام و در زندگی شخصی ام به کار بسته ام. اصول کوین چه بسا بسیاری از حوزه های زندگی شما را تغییر دهد و باعث افتخار من است که سهم کوچکی در این کار شگفت انگیز داشته باشم.
آن موقع که پزشکی می خواندم از این روش ها بی اطلاع بودم و از نظر عملکرد تحصیلی، دانشجوی متوسطی بودم. ساعت ها وقت می گذاشتم تا فلان قطعه از اطلاعات را درک کنم. سوالی که در اینجا مطرح است این نیست که آیا توانسته ام این کار را انجام بدهم یا خیر؛ مسئله این است که تا چه حد توانسته ام اموری که از عهده ام ساخته بوده را با پیروزیت به انجام برسانم. در حال تحصیل در دوره تخصص خود بودم که برای اولین بار با روش های کوین روبرو شدم. به یاری روش های او روش مطالعه و نحوه مدیریت اطلاعات را تغییر دادم. فایده دیگرش آن بود که معدلم الف شد. به همین علت است که مؤلف این کتاب را از صمیم قلب تحسین می کنم. نباید فکر کنید که ناگهان به موجودی هوشمند تبدیل شدم واقعیت این است که قبل از هر چیز تصمیم گرفتم که درک متفاوتی از حافظه ام پیدا کنم. هرگز فکرش را نمی کردم که به وسیله این ساختار و هدف تازه 1 چنین ظرفیتی در وجود خود کشف کنم. وقتی دیدم این روش ها تا به این حد در زندگی تحصیلی ام مؤثر واقع شده اند آن ها را در زندگی روزمره هم اعمال کردم. عجب تجربه ای بود! این تجربه بسیار فراتر از یادگیری مدیریت اطلاعات بود. اعتماد به نفس من بالا رفت و همه ابعاد زندگی ام، دستخوش یک سری تغییرات مثبت شد.
من کوین را از نزدیک می شننام و می دانم که اطلاعات نوشته شده در این کتاب چه تاثیری روی زندگی او گذاشته است. در واقع یکی از انگیزه های بزرگی که باعث شد راه او را ادامه دهم همین شناخت نزدیکی است که از او دارم.
کوین پس از سال ها تحقیق، تجربه و پیروزیت ما را در راز و رمز تغییر علمی زندگی سهیم می نماید. وقتی تصمیم می گیرید روش های او را به کار بگیرید و با تکیه بر آن ها روش های تازهی بسازید ظرفیتی نامتناهی را آزاد می کنید و نه تنها حافظه بلکه کل زندگی خود را بهبود خواهد بخشید.
پیروزیت بزرگ زمانی در زندگیتان رخ می دهد که دریابید هر آنچه برای رسیدن به اهدافتان احتیاج دارید را می توانید بیاموزید، این یعنی چیزی وجود ندارد که نتوانید انجامش دهید یا نتوانید به دستش بیاورید.
برایان تریسی
کتاب حافظه نامحدود | کوین هرسلی
نویسنده : کوین هرسلی
مترجم : سحر آریان
نشر راویس
150 صفحه
زندگی شما چگونه خواهد شد اگربه سرعت وبه آسانی و به طور مؤثر و کارآمد، اطلاعات را فرا گیرید و به خاطر بیاورید؟ در موردش فکر کنید. من در این کتاب کوتاه، آسان و خواندنی، مجموعه ای قدرتمند از مهارت های تقویت حافظه را به شما ارائه خواهم داد که با استفاده از آن ها می توانید کنترل یادگیری و زندگی تان را به دست بگیرید. منبع مدلی که در اینجا توضیح داده می گردد برترین و سریع ترین فکر های جهان (در امر یادگیری هستند و شما با تکیه بر محتوای این کتاب می توانید روش های شگفت انگیز یادگیری را کشف کنید. این کتاب به شما اطلاعاتی خواهد داد که مدارس فراموش نموده اند به شما بیاموزند. به اعتقاد من هر آنچه مغز انسان قادر به انجام آن است به وسیله شالوده ای به نام حافظه ممکن می گردد.
تصور کنید بدون حافظه به جهان آمده اید، چه کسی هستید؟ اگر حافظه نداشته باشید هیچ نیستید. اگر حافظه ای در کار نباشد هیچ چیز نخواهید داشت. اگر بپرسم کی هستید بلافاصله خاطراتی که در فکر دارید را مرتب می کنید و به سؤال من پاسخ می دهید. حافظه شما مثل چسبی است که با استفاده از آن قطعات زندگی خود را منسجم و یکپارچه نگه می دارید. هویت و کیستی امروزتان، محصول حافظه شگفت انگیز شماست. شما به گونه ای تعلق دارید انسان که مدام در حال جمع آوری داده هاست و بدون حافظه، زندگیتان هیچ معنایی نخواهد داشت. اگر حافظه نداشتید نمی توانستید یاد بگیرید، فکر کنید، هوش داشته باشید، بسازید یا حتی بند کفشتان را ببندید.
علاوه بر این نمی توانستید در هیچ زمینه ای تجربه کسب کنید چون تجربه چیزی نیست جز مجموعه ای از خاطرات.
فقط زمانی می توانید چیزی را زندگی کنید که بتوانید اطلاعات مرتبط به آن را به یاد بیاورید. درگذر سال ها نام بدی به حافظه داده شده است. اغلب می گویند حافظه مثل مخزنی است که آنچه یاد می گیریم و نیز اطلاعاتی که به مغز وارد می گردد در آنجا ذخیره می گردد. معلمان به ما گفته اند که فهمیدن کلید یادگیری است اما چگونه می توانید چیزی را بفهمید وقتی نتوانید آن را به یاد بیاورید؟ همه ما تجربه مشابهی داریم: ما اطلاعات را درک می کنیم و تشخیص می دهیم اما وقتی به آن ها احتیاج داریم نمی توانیم به یادشان بیاوریم. به عنوان مثال چند لطیفه بلد هستید؟ احتمالا هزاران لطیفه شنیده اید اما الان فقط چهار یا پنج تای آن ها را به یاد می آورید.
شما هزاران لطیفه شنیده اید و درکشان نموده اید اما فقط چهارتای آن ها را به یاد می آورید. چه شده که چنین اتفاقی اتفاق افتاده است؟ پای یک تفاوت بزرگ در میان است. فهمیدن لزوما به استفاده، منجر نمی گردد؛ شما فقط زمانی به چیزی مسلط می شوید که بتوانید آنچه فهمیده اید را فورا به یاد بیاورید و به کار ببندید. اگر حافظه به معنی ذخیره آنچه فراگرفته ایم است پس چرا یادگیری در ابتدای امر برای ما آزاردهنده است؟ برخی می گویند که در عصر گوگل به حافظه خوب احتیاج ندارید. کن جنینگز می گوید: وقتی تصمیمی می گیرید به حقایق احتیاج دارید و وقتی این حقایق در مغزتان باشد در واقع در کف دستتان است. وقتی این حقایق در جای دیگری به نام گوگل باشد نمی توانید در لحظه، تصمیم درستی بگیرید.
و این سؤال مطرح می گردد که آیا می توان شخصی را به خاطر آنکه می تواند اطلاعات را در گوگل جستجو کند استخدام کرد؟ خیر شما به افرادی احتیاج دارید که اطلاعات و تجاربشان، همان لحظه که می خواهید در دسترس باشد(اطلاعات و تجارب آن هاکف دستشان است). آن ها باید قابل اعتماد باشند و اطلاعات دقیقی در اختیار داشته باشند. عدم نگهداری اطلاعات در حافظه ممکن است برایتان گران تمام گردد و باعث شرمساری شما و قضاوت منفی دیگران گردد. اگر هنگام کار کردن مدام به یادداشت ها و کتابچه های راهنما مراجعه کنید زمان زیادی را تلف خواهید
کرد و حرفه ای به نظر نخواهید رسید. دلتان می خواهد از چه کسی خرید کنید؟ کسی که مدام نامتان را فراموش می نماید یا آنکه نام شما را به خاطر دارد؟ آیا به دکتری که مدام به کتاب های راهنما یا رایانه خود مراجعه می نماید اجازه می دهید شما را جراحی کند؟ قطعا نه!
حافظه سنگ بنای وجود ماست و کیفیت تصمیمات و به تبع آن کل زندگی ما را تعیین می نماید. یادگیری و حافظه دو ویژگی جادویی فکر انسان هستند. یادگیری، توانایی کسب اطلاعات تازه است و حافظه این اطلاعات تازه را در طول زمان نگه می دارد. حافظه شالوده و بنیاد یادگیری است. اگر اطلاعات را در جایی که باید، قرار ندهید مثل آن است که آن ها را در گودالی عمیق بیندازید. در این صورت هیچ وقت نمی توانید از آن ها بهره ببرید. مشکل بیشتر مردم این است که اطلاعات تازه را بازخوانی نمی نمایند به همین علت مدام فرا می گیرند و مدام فراموش می نمایند، فرا می گیرند و فراموش می نمایند و فرا می گیرند و فراموش می نمایند…
وقتی حافظه را ارتقا می دهید همه چیز را بهبود می بخشید. شما می توانید سریع تر و آسان تر به اطلاعات دسترسی پیدا کنید و فرصت ها و روابط اجتماعی خود را بیشتر و بیشتر کنید. بیشتر خاطرات و داده هایی که در اختیار دارید به درستی در مغزتان ذخیره شده اند اما باید آن ها را ترکیب کنید و اتصالات لازم را ایجاد کنید تا بر کارایی آن ها افزوده گردد. ارتقای حافظه، هوش پایه شما را افزایش می دهد چون یکی از ابعاد مهم هوش این است که تا چه حد می توانید اتفاقات، افراد و داده هایی که لازم دارید را به یاد بیاورید. هرچه بیشتر به یاد بیاورید بیشتر می سازید و انجام می دهید زیرا دانش همواره سبب پیشرفت مهارت می گردد. اطلاعات فقط روی اطلاعات بیشتر، بنا می گردد. ساده ترین راه برای دانستن بیشتر این است که دانسته های خود را افزایش دهید!
شما در ارتباط با حافظه دو گزینه پیش رو دارید: گزینه اول آن است که تصور کنید حافظه شما ممکن نیست تقویت گردد و شما اصلا نمی توانید ظرفیت مادرزادی خود را تغییر دهید. بسیاری از مردم همین گزینه را انتخاب می نمایند. چرا؟ چون هزاران ساعت از زندگی خود را در مدرسه سپری می نمایند اما هیچ کس به آن ها نمی گوید که چگونه می توان حافظه شگفت انگیز خود را بهبود بخشید. مغز به راستی شگفت انگیز است ولی مدرسه درباره آن چیزی به شما نگفته است.
هشت ساله که بودم روانشناس مدرسه در مورد مغز، چند توصیه به من کرد. می گفت که مغز من احتمالا آسیب دیده است و می خواست مرا به کلاس ویژه ای بفرستد. توانایی مغزی من تعریفی نداشت. در کودکی حافظه خوبی نداشتم، نمی توانستم تمرکز کنم و خواندن و نوشتن همواره برایم چالش برانگیز بود. در طول زندگی تحصیلی ام، مادر و دوستانم کلمات را برایم هجی می کردند و من همه سعی خود را می کردم که آن ها را به خاطر بسپارم. آنچه نمی فهمیدم از آنچه می فهمیدم، بیشتر بود. آینده ای نداشتم چون نمی توانستم آنچه به من آموزش داده می شد را درک کنم. دوازده سال در مدرسه بودم اما هنوز نمی توانستم کتابی را به تنهایی بخوانم و مهارتم در خواندن، چندان با کلاس اولی ها فرق نداشت. بالاخره به هر ترتیبی که بود در سال 1989 دیپلم گرفتم.
چند سال بعد گذشت. یک روز غروب داشتم در کتاب فروشی محله قدم می زدم که ناگهان همه چیز تغییر کرد. تا آن موقع هرگز به تنهایی کتابی را از اول تا آخر نخوانده بودم اما آن شب تصمیم گرفتم سه کتاب بخرم. همه آن ها نوشته تونی بوزان (3) بودند. نام کتاب اول از سرت استفاده کن بود. نام کتاب دوم از حافظه ات استفاده کن بود و سومیتندخوانی نام داشت. آن موقع ترجیح دادم از کتاب تندخوانی آغاز کنم تا بتوانم دو کتاب دیگر را با سرعت بخوانم. به هرحال این روش، خوب پیش نرفت و من آغاز کردم به خواندن کتاب از حافظه ات استفاده کن. دریافتم که همه ما یک گزینی دوم داریم: حافظه ما نوعی عادت است و این عادت می تواند با آموزش و تمرین مناسب بهبود یابد. نیز دریافتم که یک سری اصول بنیادی وجود دارد و اگر به صورت مستمر از آن ها استفاده کنم، می توانم به توانایی های صاحبان حافظه های بزرگ دست یابم و عملکرد حافظه خود را بهبود بخشم.
مطالعه در زمینه روانشناسی و هر حوزه دیگری را که به نحوی به مغز، فکر و حافظه مربوط می شد آغاز کردم. صد ها کتاب خواندم و نوار های بسیاری را گوش کردم. علاوه براین با کسانی که حافظه عالی داشتند مصاحبه کردم، نتیجه این مشاهدات طولانی، این شد که بر اختلال خواندن خود غلبه کردم و به طور می انگین هر هفته، چهار کتاب می خواندم. حالا می توانستم چیزی که دیگران در طول چند ماه بر آن مسلط می شدند را در عرض یک ساعت فرا بگیرم.
در سال 1995 تصمیم گرفتم در مسابقات جهانی حافظه شرکت کنم. این رقابت ها، برترین اساتید حافظه را از سراسر جهان به خود جذب می کرد. در این مسابقات تمامی ابعاد حافظه مورد آزمون قرار می گرفت. آن سال من در مجموع پنجم شدم و در بخش نوشتاری به مقام دوم رسیدم. این پیروزیت به آن معنا بود که من بر اختلال خواندن غلبه نموده بودم
بعلاوه انجمن حافظه مرا به دریافت عنوان استاد تمام حافظه مفتخر کرد. این جایزه را پادشاه لیختن اشتاین (4)، والاحضرت فیلیپ(5) مقرر نموده بود و من در 26 اکتبر سال 1995 پیروز به دریافت آن شدم.
نظر به مسائلی که در گذشته داشتم پیروزیت بزرگی برای من به شمار می آمد. آن روز فهمیدم که راستا زندگی من تغییر نموده و دیگر مانند قبل نخواهد بود.
در سال 1999 تصمیم گرفتم توانایی هایم را بیشتر محک بزنم. این بار رکورد یک مسابقه جهانی که اورست مسابقات حافظه نامیده می شد را شکستم. من عدد پی را تا 10000 رقم حفظ کردم. انواع و اقسام آزمون ها نشان داده اند که عدد پی واقعأ تصادفی است و هیچ نظم و قاعده خاصی ندارد. 10000 رقم اول عدد پی را به 2000 دسته 5 رقمی تقسیم کردم. آن ها از من می خواستند که این زنجیره های 5 رقمی را بگویم. این امتحان 50 بار تکرار شد.
رکورد بر اساس مدت زمان صرف شده برای انجام این کار محاسبه می شد. من در عرض 14 دقیقه، آزمون را به انجام رساندم و رکورد قبلی را شکستم. احتمالا خواهید پرسید که چرا این کار را کردم؟ بیشتر به این علت که مردم انجام این کار را غیرممکن می دانستند اما من در تمام زندگی خود خواسته ام که غیرممکن را ممکن کنم؛ یعنی غلبه بر محدودیت ها و نشان دادن قابلیت های حافظه به مردم
از آن موقع تا به امروز مشغول یادگیری بیشتر بوده ام و دیگران را آموزش داده ام تا آن ها هم بتوانند اطلاعات کلیدی زندگی خود را به خاطر بسپارند. همه ما می توانیم از لذت یادگیری بهره مند شویم. بسیاری از مردم تصور می نمایند که من حافظه تصویری دارم اما این واقعیت ندارد. من فقط برخی از اسرار حافظه را کشف نموده ام و با تکیه بر یک دسته از روش های خاص می توانم قابلیت های حافظه خود را به حدبیشتر برسانم.
این ها را نمی گویم که شما را تحت تأثیر قرار دهم بلکه می گویم تا بدانید که همه ما پتانسیل لازم برای تسلط کامل بر حافظه خود را داریم. اصلا مهم نیست که از کجا آمده اید؛ تنها مسئله مهم آن است که به کجا می روید. اگر همچنان آنچه همواره انجام داده اید را انجام دهید همان چیزی را به دست خواهید آورد که همواره به دست آورده اید. اگر می خواهید دستاورد متفاوتی داشته باشید باید متفاوت عمل کنید. بنابراین هشدار کلیدی من این است: فقط زمانی می توانید برحافظی خود مسلط شوید که متفاوت فکر کنید.
هنگام مطالعه این کتاب، دنبال قضاوت و رسیدن به کمال نباشید. زمانی که درباره اطلاعات قضاوت می کنید نمی توانید چیزی فرا بگیرید و خود را از یادگیری باز می دارید. شما می توانید درباره روش هایی که در اینجا می خوانید قضاوت کنید و آن ها را نقد کنید. حتی می توانید رویکرد دیگری را امتحان کنید اما به عنوان یک کارشناس حافظه به شما اطمینان می دهم که بدون استفاده از این اصول نمی توانید نتیجه لازم را به دست بیاورید. از شما می خواهم که مطالب کتاب را با فکری باز مطالعه کنید. شک ندارم چیز هایی که در این کتاب یاد خواهید گرفت به طور شگفت انگیزی مؤثر واقع می گردد. روش هایی که با شما به اشتراک می گذارم همان روش هایی است که استادان حافظه (کسانی که در به خاطر سپردن مطالب و تسلط بر حافظه استاد هستند استفاده نموده و می نمایند. این روش ها، راهبرد شما هستند؟
محتوای این کتاب به سه بخش تقسیم می گردد و هر بخش چهار کلید بهبود حافظه (موسوم CSبه) را توضیح می دهد. بخش اول درباره تمرکز بهتر و بیشتر است. بخش دوم به شما یاری می نماید برای خودتان تصویرسازی کنید و مفاهیم را به تصاویر ربط دهید و بخش پایانی از نحوه عادت کردن به این روش ها و استفاده مداوم از آن ها سخن می گوید. در این چهار بخش (چهار CS) راه چاره تمامی مسائل مربوط به حافظه بیان شده است. برخی از مثال هایی که در این کتاب استفاده شده نتیجه تجارب شخصی من است یا آن ها را در کتاب هایی که خوانده ام دیده ام. شما نه تنها نحوه تقویت حافظه را فرا خواهید گرفت بلکه مطالب مهمی خواهید آموخت که ممکن است باعث پیشرفت شما در زندگیتان گردد.
به شما آموزش خواهم داد تا بتوانید اطلاعات خام را به چیزی واقعی و سازمان دهی شده تبدیل کنید. به این معنا که همه اطلاعات، مفید و معنادار هستند و احتیاج نیست آن ها را دور بیندازید، فقط باید نحوه استفاده از آن ها را یاد بگیرید. چیزی که از آن سخن می گویم یادگیری ماشینی (رباتی نیست. بالعکس از روش متفاوتی حرف می زنم که ذخیره اطلاعات را بهینه می نماید و نتایج بهتری به همراه می آورد. هدف نهایی ما بهبود یادگیری و ادراک است.
بسیاری از کتاب ها قبل از ارائه راه چاره به طور مفصل درباره موضوع خود حرف می زنند اما من می خواهم مستقیما سر اصل مطلب بروم تا در وقت و انرژی شما صرفه جویی گردد. زمانی آرزو داشتم که کسی مرا همین گونه که در کتاب می خوانید با جهانی حیرت انگیز حافظه آشنا کند. به خواندن مطالب بسنده نکنید، با مفاهیم بازی کنید و آن ها را به جزئی از اندیشه و زندگی خود تبدیل کنید. اگر آماده هستید درس اول را آغاز کنیم تا به قدرت حافظه خود پی ببرید و آن را آشکار کنید.
منبع: یک پزشک