صدای ما را از رادیو هفت ببینید!
به گزارش دنیای با نشاط مدرسه، از حدود 10 سال پیش که اولین قسمت رادیو هفت ساخته و پخش شد، شاید کسی فکرش را نمی کرد که این برنامه قرار است روزگاری هزار و صد و چندمین قسمتش را روی آنتن ببرد و خیلی ها حتی در نبودش دلتنگش شوند.
مدتی بود که لا به لای تمام روزهای پرتنشی که یک سال است همه با آن همراهیم، تیم رادیو هفت بعد از شش سال دوباره دست به کار شدند تا به قول خودشان کمی آرامش را در آخر شب به روح و روان مان تزریق نمایند.
گروهی به کارگردانی و تهیه نمایندگی منصور ضابطیان و محمد صوفی که از شنبه تا پنجشنبه این برنامه را با همان حال و هوای آشنا روی آنتن می برند. این بازگشت دوباره بهانه ای شد تا ما هم یک شب به آنها سر بزنیم و از جزئیات این داستان تازه و پرخاطره با خبر شویم.
رادیو هفت کجاست؟
استودیو رادیو هفت در کنار خیلی از استودیوهایی که می شناسیمش در یکی از ساختمان های پر واحد صدا و سیما بود. فضایی که برای رسیدن به آن لازم بود تا از دو ورودی مجزا عبور کنیم. بعد هم درست مثل فیلم ها، راهروی طولانی که به مسیرهای مختلفی منتهی می شد را پشت سر گذاشتیم و نزدیک به انتهای راهرو اما دست راست، باید می پیچیدیم و بعد از گذر از یک راهروی کوتاه دیگر با دو استودیو روبرو شدیم. یکی از آنها که این بار انتهای راهرو و دست چپ بود این شب ها خانه رادیو هفتی ها شده بود. از بدو ورود با رژی یا همان اتاق پخش روبه رو شدیم که در گوشه اش مانیتور عظیمی روی دیوار نصب بود و برنامه شبکه های مختلف را به شکل مربع های کوچک کنار هم نمایش می داد. جلوی این مانیتورها گروه پخش که حدود 5 نفر بودند، پشت میزهای کنترل نشسته بودند.
دردسر هماهنگی های برنامه زنده
ساعت از 10 شب گذشته بود، علیرضا رحیمی دستیار تهیه رادیو هفت همچنان مشغول هماهنگی و چک کردن بخش های برنامه بود.
از آنجا که بعضی از عوامل گروه هم رسیده بودند و سر او کمی خلوت تر شده بود، فرصتی پیش آمد تا با هم گپ کوتاهی بزنیم. این که دستیار تهیه چه می نماید؟ سوالی بود که رحیمی در پاسخ به آن به جام جم گفت: معمولا در فرایند برنامه سازی کارهایی روال است مثل این که آیتم ها به موقع به سازمان برسند، کد بگیرد و موارد دیگری که تهیه نماینده گاهی انجام می دهد اما در زمانی فرصت نمی نماید و ضروری است تا آن را با دستیارش تقسیم کند، از مواردی است که جزو کارهای ما محسوب می گردد. همچنین هماهنگی های لازم و پیشبرد کار در زمانی که حجم انبوهی از اتفاقات وجود دارد هم از موارد دیگری است که دستیار تهیه سراغش می رود.
ساماندهی و هماهنگی های یک برنامه زنده هم از آن مواردی بود که رحیمی درباره اش اعلام کرد: شما شاهد بخشی از این اتفاقات بودید و ما برای این که برنامه 11 شب روی آنتن برود از چهار و نیم عصر اینجا هستیم تا تمام کارها سر زمان خودش و به موقع انجام گردد. تمام این سنگینی هم رو دوش ماست تا تهیه نماینده، کارگردان و.... با خیال راحت تری به کارهایشان برسند.
او در آخر با اشاره به مسائلی که همواره ممکن است در برنامه زنده وجود داشته باشد، گفت: بهتر است بگویم در برنامه تجربه این که هیچ اتفاقی نیفتد را تقریبا نداشتیم و اغلب رخدادی اتفاق می افتد که به شکلی آن را برطرف و رجوع می کنیم. با این حال امشب جزو معدود شب هایی بود که همه چیز خوب پیش رفت.
حواسمان به همه چیز هست
محمدهادی نه برادر از اعضای تیم کارگردانی این برنامه است و از ابتدای شروع رادیو هفت در این گروه حضور داشته است. در حالی که هنوز نزدیک 10 دقیقه زمان تا شروع برنامه مانده، با او گپ کوتاهی می زنیم و نه برادر از همراهی اش با این برنامه برایمان گفت.
همراهی با رادیو هفت: رادیو هفت یک برنامه دلی است، یعنی واقعا ما خانواده رادیو هفت هستیم. در روزهای اولی که این کار را شروع کردیم، فکر نمی کردیم این قدر خصوص استقبال قرار بگیرد و مردم هم به این شکل جزو خانواده ما شوند. اینجا همه با جان و دل کار می نمایند و آدم واقعا از حضور در چنین گروهی لذت می برد. به همین دلیل با شروع سری دوم می توانم بگویم با تمام وجود منتظر چنین پیشنهادی بودم.
زمانی هم که سر برنامه می آیم، انرژی خاصی می گیرم، انرژی ای که از مردم و کل گروه می رسد به همین خاطر خیلی این اتفاق را دوست دارم.
کارگردان هنری چه می نماید؟ ما یک تیم کارگردانی هستیم و به جز من، خشایار رفیعی و اشکان مزیدی هم در این گروه هستند. ما بیشتر طبق کنداکتوری که می چینیم حواسمان هست که همه چیز به موقع و سرجایش پخش گردد. در این بین باید حواسمان به هر بخش باشد که زمانش از آنچه در کنداکتور قید شده، بیشتر و یا کمتر نباشد. همچنین تعامل بین تیم برنامه ساز با پخش هم به وسیله این گروه انجام می گردد. استرس برنامه زنده: برنامه زنده همواره حال و هوای خودش را دارد و اتفاق هم در آن کم نیست، رخدادهایی که خیلی وقت ها نمی گردد آن را کاری کرد. اما از آنجایی که ما در اجرای رادیو هفت تجربه چندساله داریم، اغلب اتفاق خاصی نمی افتد و اگر هم رخ دهد، ماهیت برنامه زنده است.
کم وکیف کارگردانی تلویزیونی
به جز خیلی از عواملی که اسم آنها را می شنوید و با کارشان آشنایی دارید، در یک گروه چهره های مختلفی حضور دارند تا برنامه را به بهترین شکل برای پخش آماده نمایند. کارگردان تلویزیونی یکی از این موارد است که هادی پیرو امشب در رادیو هفت آن را به عهده دارد. او که سال هاست در این سمت تجربه کارگردانی خیلی از برنامه ها را داشته، الان هم مشغول چک کردن دوربین ها و قاب بندی تصویری است که قرار است با شروع برنامه روی آنتن بیننده آن باشیم. پیرو درباره حضورش در کارهای زنده مثل رادیو هفت گفت: من اساسا از برنامه زنده استقبال می کنم، استرس هم اوایل داشتم اما الان بیشتر مثل یک هیجان و کشف است و دوست دارم از فرصتی که در رژی هست تا حد امکان استفاده کنم.
این که آیا برنامه برای او به عنوان کارگردان تلویزیونی تفاوتی دارد یا نه، سوالی بود که او درباره اش اعلام کرد: ضریب نفوذ یک برنامه قطعا معین نماینده است، یعنی قطعا بین زمانی که شما مشغول برنامه ای مثل رادیو هفت هستید با برنامه ای که ضریب نفوذ ندارد و بخشی از مخاطبانش تنها مایی بودیم که در استودیو حضور داشتیم، تفاوت وجود دارد. با این حال این قضیه باعث می گردد تا استرس نه اما حساسیت بالاتری حین کارگردانی آن برنامه داشته باشید. اما کارگردانی تلویزیونی بودن به صورت جزئی تر یعنی چه؟ موضوعی که او در پاسخ به آن اعلام کرد: به طور کلی کارگردانی تلویزیونی تغییراتی نموده است اما برداشت هایی که الان هست شاید صرفا به سمت این برود که آن فرد تنها یک سوییچر است، در حالی که اساسا کارگردان کسی است که بار هنری یک برنامه را به دوش می کشد، من می توانم دوربین ها را به همان شکلی که همکارم از قبل گذاشته، بچینم و هم این که با آرایش تازه ای که می بینید جاگذاری کنم. این تفاوت ها را کارگردان است که ایجاد می نماید.
1165 برنامه خیلی زیاد نیست!
ساعت از نه و نیم گذشته بود و به جز عوامل پخش هنوز کسی نیامده بود. کم کم سر و کله دستیار تهیه هم پیدا شد.
او مشغول هماهنگی نهایی بخش ها و مهمان برنامه آن شب بود و قرار شد تا کمی بعد که کارها پیش رفت با هم گفت و گوی کوتاهی داشته باشیم.
در همین بین نقش اصلی شب های رادیو هفت هم به استودیو رسید؛ منصور ضابطیان که همراه محمد صوفی دست به خلق این رادیو زدند. امشب البته آقای تهیه نماینده به دلیل کسالتی که داشت، نتوانست بیاید و قرار شد تا گفت وگویمان را با او تلفنی انجام دهیم. ضابطیان که به دلیل این گزارش زودتر از همواره به استودیو آمده بود، بعد از مدت کوتاهی برای گفت وگو درباره جناب رادیو هفت، آماده شد.
با بازگشت رادیو هفت شروع کنیم، اصلا چه شد که دوباره آن را زنده کردید؟
با این که زمان زیادی از توقف رادیو هفت نگذشته و حدود شش سال پیش روی آنتن رفته بود اما تبدیل به یک نوستالژی عجیب و غریب برای مردم شد و از آن همواره به عنوان برنامه ای که شب ها می توانست به آنها آرامش دهد، یاد می کردند. در این شش سال شرایط به شکلی بود که ما در معاونت های دیگر مثل استان ها و صدا مشغول به کار بودیم تا این که بازهم این شرایط طوری رقم خورد که امکان حضور دوباره در معاونت سیما پیش آمد، از طرفی یک باره در چندماه اول پاییز؛ نمی دانم به چه دلیل در فضای مجازی با پیغام های فراوانی روبرو شدیم که می گفتند ما شب ها احتیاج به آرامش داریم وفکر می کنیم جای این برنامه خالی است. من اوایل این جریان را به حساب نوستالژی و علاقه مندی می گذاشتم اما بعد دیدم که انگار این درخواست خیلی زیاد است و به رغم آن که واقعا دوست داشتم برنامه تازه ای با رویکرد جدید در ساعت دیگری بسازم ولی احساس کردم در شرایطی هستیم که مردم به خاطر یک سال درگیری با ماجرای این ویروس، احتیاج به آرامش دارند و ما به عنوان یک مسؤولیت اجتماعی باید جلو بیاییم تا اگر می توانیم اندکی به این آرامش شبانه یاری کنیم و هر کاری از دستمان برمی آید را انجام دهیم.
اتفاقی که در این شب ها اتفاق افتاده، از نظر حال و هوا و فضا خیلی شبیه همان رادیو هفت همیشگی است و تغییر عجیب و غریبی را در ساختار این برنامه نمی بینیم، این جریان تصمیم خودتان بود یا برای آن فرصت زیادی نداشتید و گرفتار شرایط روز شدید؟
تغییرات که وجود دارد. به هر حال رادیو هفت یک درونمایه اصلی دارد و آن آرامش است، آرامش دادن و اگر بخواهم فرنگی اش را بگویم ریست کردن مردم در آخر شب، اصل این برنامه است. مردمی که از صبح با بحران های زیاد، کووید 19، مسائل معیشتی و... دست به گریبان هستند در این ساعت از آخر شب برای خودشان از این فضا فاصله بگیرند، شعر و موسیقی بشنوند، به زبان و ادبیات فارسی، ریشه های ملی مذهبی و موارد این چنینی فکر نمایند. این نگاه اصلی است که از ابتدا بوده و همچنان هست و طبیعی است وقتی می خواهیم این درونمایه را حفظ کنیم، شما احساس می کنید که تغییر چندانی نکردیم.
بعضی از بخش ها هم به کل حذف شده اند و فکر می کنم کرونا در این تصمیم بی اثر نبوده، درست است؟
بله؛ بعضی از بخش ها به دلیل شرایط ویژه ای که داریم، کم شده است. یعنی برنامه سازی در دوران کرونا و بعدتر برنامه سازی در طول بحران سلامت باید در دانشگاه ها تدریس گردد. این که در چنین شرایطی شما باید چه کنید که نمی توانید مثل قبل استودیو و بخش های دیگری را داشته باشید. زمانی استودیو بلکه باکس های ما به شکلی بود که هنرمندی در آن متن می خواند و نزدیک 10 نفر از عوامل هم آنجا حضور داشتند، آن هم بدون هیچ تهویه ای چون نباید صدایی می آمد. این فضا برای شرایطی که در آن هستیم، ریسک عظیمی محسوب می شد. در بخش دیگر کسانی که با آنها گفت و گو می کردم اغلب از پیشکسوتان بودند و این افراد جزو گروهی اند که خطر بیشتری تهدیدشان می نماید و طبیعتا نمی گردد در دوران جدید با آنها با همان روش گپ زد. همچنین ما اساسا این ریسک را نمی پذیریم که بچه ها را به استودیو بیاوریم و بخواهیم مثل قبل با آنها گفت و گو کنیم.
ولی با این وجود هنوز آیتم متن خوانی چهره ها را دارید.
بعد از موارد و محدودیت هایی که از آن گفتم، ما فرم را کمی تغییر دادیم و گفتیم به جای آن که آدم ها به استودیو بیایند، ما گروه های کوچک و چابکی را با حفظ پروتکل ها درست می کنیم و آنها را به خانه یا هر جایی که مهمان راحت تر است، می فرستیم تا این گونه آسیب را هم کمتر کنیم.
و این کارتان را سخت تر نموده... .
بله، به مراتب از سری های قبل خیلی سخت تر است چون ما در آن دوران در استودیو می نشستیم و از صبح آدم ها خیلی شیک می آمدند. ما باید تیم سیارمان را مدام به خانه این و آن بفرستیم و هماهنگی این جریان هم خیلی سخت است و هم به شدت هزینه بر است. برای همین اگر می بینید که بعضی از بخش های ما کمتر شده، به همین دلیل است.
با این حال ظاهرا همچنان جایی برای حضور مهمانان دارید، چون بعضی ها در یک فضا متن می خوانند.
وقت هایی بوده که کسانی امکان حضور تیم ما را در خانه شان نداشتند، یا سالمندی با آنها زندگی می نموده یا به هر دلیلی ممانعتی داشتند. ما در این شرایط یک روز به کافه ای می رویم که کمی جریان هوا در آن راحت تر وجود دارد یا محوطه ای را در نظر می گیریم و مدام به فکر این هستیم که سر این قضیه کسی آسیب نبیند.
در خصوص مجری های برنامه و چهره هایی که هستند هم بگویید. بعضی از آنها از قبل بودند و مواردی هم تازه اضافه شدند. در کل با چه نگاهی دست به این انتخاب ها زده اید؟
می توانم بگویم تیمی که در حال انجام هستند، تقریبا شامل همان کسانی اند که قبلا هم بودند چون خیلی پیدا کردن مجری برای این برنامه سخت است. من فکر می کنم سازمان به طور کلی با بحران مجری روبرو است. در واقع به رغم آن که تعداد همکاران خوب من زیاد است اما همه آنها نمی توانند در هر شبکه ای اجرا نمایند و محدودیت های خاصی وجود دارد. بعضی از دوستان هم شبیه برنامه ما نیستند و ممکن است توانایی شان در حوزه اجرا در فضای دیگری باشد.
منظورتان از شبیه بودن به برنامه تان چیست؟
مجری های ما اساسا مولفند و اغلب شان صاحب کتاب و قلم اند، در حال تدریسند، دایره واژگان وسیعی دارند و نوعی نگاه خاصی را در حوزه ای که متخصص آن هستند، دارند، جریانی که آنها را ویژه می نماید. نگاه خاص و احاطه آقای کاکاوند به ادبیات، احاطه آقای شاهین شرافتی به روان شناسی، آقای سرورپور به مسائل مهارت های فردی، پیروزیت و امید، احاطه آقای اسماعیل باستانی به ادبیات معاصر و احاطه خانم آل عباس به مسائل خانواده و پیرامون آن باعث شده تا ما دست به این انتخاب ها بزنیم. با احترام به همه دوستان دیگر در شبکه های دیگر باید بگویم که شاید جمع شدن همه اینها و ترجمه اش در یک برنامه شبانه که می خواهد خیلی آرام باشد، کار ما را برای انتخاب مجری مقداری سخت می نماید.
الان خیلی از چهره های آقایی که در برنامه حضور دارند، مجری تلویزیونی نیستند یا خیلی وقت است چنین فضایی را نداشتند. چرا به دنبال اعمال این انتخاب در بین خانم ها نبودید؟
ما که از خدا می خواهیم اما خب خیلی گشتیم و نتوانستیم با این شرایط که صحبت آن شد، خانم های زیادی را پیدا کنیم که ممانعتی از اجرا هم در شبکه دیگری نداشته باشند. بعضی از همکاران بسیار خوب من و خانم های محترم هستند که چون در پورتال مجری ها در شبکه دیگری هستند، نمی توانند در این شبکه اجرا نمایند و از فهرست ما ناخواسته حذف می گردد. با این وجود به هر حال باز هم می گویم که ما بحران مجری داریم و در زمینه حضور خانم ها هم به عنوان مجری هم بحران ویژه تری وجود دارد.
از آدادا هم بگویید، چه شد که پای این عروسک به رادیو هفت باز شد؟
ما دوست داشتیم فضاهای تازه ای را به برنامه اضافه کنیم و شوک هایی را برای مخاطب داشته باشیم و این عروسک می توانست یکی از این موارد باشد؛ کما این که در سال های قبل هم ما به اسم بزرو داشتیم که هواداران خودش را داشت. در این سری هم از آنجا که درهای رادیو هفت همواره به روی ایده ها و آدم ها باز است، در صحبتی که با فرشاد قلی پور که سال هاست کار عروسکی می نماید، داشتیم به شخصیت آدادا رسیدیم که به برنامه اضافه شد.
شما در این سری سراغ چهره های فعال در فضای مجازی هم رفته اید، مثل علیصا و مادرش. این ماجرا یعنی تعامل مجازی ها ادامه دارد؟
چرا که نه، در فضای مجازی به رغم آن که کارهای بد بسیاری انجام می گردد اما خوب گهگاهی اتفاقات خوبی هم می افتد و این هم جزو یکی از کارهای خوب و در واقع دیالوگ بین نسلی بود. بخش علیصا و مامانو دراصل یک نگاه محترمانه، مودبانه و صمیمانه بین یک جوان نسل امروز با مادرعظیم 87 ساله است. این دیالوگی که این روزها کمتر برقرار است و ما با انعکاس آن می خواهیم مرتبا یادآوری کنیم که باید هوای عظیم ترها را مخصوصا در شرایطی که هستیم داشته باشیم. از سویی به هر حال فضای حقیقی و مجازی از هم وام می گیرند و اگر شما مورد خوبی را پیدا کنید که فکر کنید می گردد در تلویزیون هم باید مطرح گردد، ضروری است تا از آن حمایت کنید.
در حال حاضر هزار و صد و چندمین قسمت رادیو هفت روی آنتن رفته است و با این تعداد هر لحظه امکان تکرار بیشتر می گردد، چطور از این موضوع عبور می کنید؟
ممکن است برای هر برنامه ای این اتفاق بیفتد و مثل یک گیاه باید مدام به آن رسیدگی کرد وگرنه پلاسیده می گردد. ما سعی کردیم در تمام این سال ها به این گیاه آب، نور و مواردی که ضروری است را بدهیم تا سرپا نگهش داریم. در حال حاضر هم استقبال مردم در 20 روز گذشته نشان می دهد که در این زمینه پیروز بودیم. اما به هر حال اگر بخواهیم این توجه را از روی آن برداریم ممکن است هر لحظه از بین برود.
گاهی هم عنوان می گردد که این ادامه چند هزار قسمتی با همان شکل و شمایل به شکلی بهره برداری بیش از حد از بار نوستالژیکی است که عنوان و قالب این برنامه داشته.. .
این نگرانی همواره نه تنها درباره برنامه ما که درباره هر کار دیگری وجود دارد اما در دنیا برنامه هایی هستند که 50سال است روی آنتن هستند و هنوز هواداران خودشان را دارند، برای رادیو هفت هم هزار و صد و شصت و پنج برنامه عدد زیادی نیست.
و فکر می کنید این داستان تا کجا می تواند ادامه داشته باشد؟
تا جایی که مردم به آن احتیاج دارند. به طور کلی برنامه ای در تلویزیون پیروز است که مبتنی بر احتیاج جامعه باشد؛ احتیاج روز مردم هم آرامش است و ما سعی می کنیم همه کار کنیم تا بتوانیم به اندازه یک ساعت این آرامش را ایجاد کنیم. حال اگر روزی احساس کنیم که این احتیاج دیگر وجود ندارد، یا ما توانایی اش را نداریم و اصلا شرایط درونی فراوری برنامه طوری است که نمی توانیم از پس آن بربیاییم، تمامش می کنیم.
خود شما به جز اینجا، چرا این قدر کم پیدا هستید؟ می خواهید فقط با رادیو هفت بمانید؟
مثل هر آدم دیگری من هم دوستدار تجربه های جدید هستم و صحبت هایی هم شده و احتمالا از چند وقت دیگر به عنوان مجری دربرنامه ای حاضر می شوم. با همه اینها موضوع این است که شما در جای درست تان باشد و در این صورت اگر 50سال هم در آنجا باشید به شرط آن که خودتان را به روز نگه دارید و ایده های جدید داشته باشید؛ تکراری نمی شوید. اما اگر جای درست خود نباشید با هر شکل و شمایلی در ذوق می زنید و مردم قبول تان نمی نمایند.
راستی چرا رادیو هفت؟
ما سعی کردیم کمی حس و حال رادیویی داشته باشیم و با وجود اسم رادیویی که دارد، یکی از تصویری ترین برنامه های تلویزیون است و یکی از اهدافش بالا بردن سلیقه بصری مردم است. در مقطعی که برنامه شکل گرفت چون بنا بود شبکه آموزش با عنوان شبکه هفت بیشتر معرفی گردد، اسم برنامه را رادیو هفت گذاشتند.
کم و یا حتی می گردد گفت در تلویزیون برنامه ای که این تعداد قسمت با یک تهیه نماینده و قالب روی آنتن رفته باشد را نداریم. حس و حال این ماجرا برای شما چگونه است؟
مثل حس عظیم کردن یک بچه است، یعنی تو متوجه عظیم شدنش نمی شوی مگر آن که مدتی کنارت نباشد و یکدفعه او را ببینی. رادیو هفت هم برای ما همین حس را دارد، حس بچه ای که روز به روز عظیم تر می گردد و باید از ما جلوتر بیفتد.
اسم منصور ضابطیان به رادیو هفت گره خورده است اما خودتان دوست دارید به جز این با چه عنوانی شما را بشناسند؟
آدم ها مجموعه ای از آنچه هستند که زیستند و تجربه کردند؛ بنابراین نمی گردد جزء به جزء آن را تشریح کرد. من دوست دارم به عنوان یک چهره فرهنگی و موثر شناخته شوم. زمانی خیلی دوست داشتم به عنوان یک چهره خلاق معرفی شوم ولی بعد فهمیدم که خلاقیت بدون تاثیرگذاری خیلی فایده ای ندارد و اگر هر کاری می کنم از نوشتن تا برنامه سازی و برگزاری کارگاه و... باید یک ذره دنیا پیرامونم را به سمت پیشرفت، بهتر بودن و احساس خوشبختی راهنمایی کنم. نمی دانم پیروز بودم یا نه اما امیدوار هستم که این اتفاق بیفتد و به عنوان کسی شناخته شوم که توانسته در طول زندگی اش مقداری آدم ها را به زندگی پیرامون شان حساس تر کند تا اطراف شان را دوست تر داشته باشند.
ایده اصلی برنامه آرامش است
محمد صوفی که در همه این سال ها با شور و علاقه توام با آرامشش همراه با ضابطیان پرچم رادیو هفتی ها را بالا نگه داشته است، در گفت وگویی که داشتیم از ماجرای بازگشت دوباره و فرایند انتخاب موضوعات هر شب و کلی موضوع دیگر صحبت کرد. گپی که می توانید در ادامه سری به آن بزنید:
چه شد برگشتید؟
شاید بعد از این سال ها تیم رادیو هفت علاقه مند بود تا در شرایط دیگری، برنامه دیگری را برای تلویزیون بسازد اما در این چند سال و معینا در یک سال کرونا با واکنش های زیادی از طرف مردم روبه رو شدیم که دل شان می خواست رادیو هفت را دوباره ببینند. این پیغام ها خیلی به ما رسید و خودمان هم معتقد بودیم شرایطی که باعث شد در سال 89 برنامه رادیو هفت را به دلیل احتیاج جامعه به آرامش تهیه کنیم، در سال 99 این شرایط جدی تر هم وجود دارد. از این جهت وقتی شبکه آموزش پیشنهاد بازگشت رادیو هفت را داد، تصمیم گرفتیم که برنامه را دوباره راه اندازی کنیم.
موضوعاتی که هر شب در رادیو هفت سراغش می روید گاهی خیلی معمولی و نزدیک به زندگی همه ماست، از فرایند این انتخاب ها بگویید.
ما سعی کردیم در رادیو هفت با توجه به مجری های مختلفی که حضور دارند، سلایق گوناگونی را هم پوشش دهیم. البته خیلی ها هستند که هر شب برنامه را دنبال می نمایند اما باز هم خیلی از مخاطبین ما هستند که انتخاب می نمایند و می گویند مثلا ما برنامه شب های سه شنبه و پنجشنبه را می بینیم. یعنی سعی کردیم برای سلایق و ذائقه های مختلف طراحی های متفاوتی داشته باشیم. در شب آقای کاکاوند بار ادبیات بیشتر است، شب اسماعیل باستانی، شب عاشقانه هاست، یا شب سه شنبه بهانه های کوچک برای شادی و حال خوب است و پنجشنبه ها هم موضوعات عمومی تری را داریم که به واسطه آنها بیشتر با مردم به صورت مستقیم در ارتباط هستیم. همچنین تفاوت در موضوعات هم بیشتر پنجشنبه ها به نظر می آید چون در شب های دیگر فضا از خط کلی پیروی می نماید و در این شب به فراخور حال و احوال روز و تجربه شخصی تیم سازنده و یا موضوعاتی که فکر می کنیم با تلنگر زدن به آن بخشی از خاطرات مردم مرور می گردد، دست به انتخاب موضوع می زنیم.
مخاطب هدف شما از چه قشری است و هدف در شکل دادن این موضوعات تنها ایجاد آرامش برای آنهاست؟
این تقسیم بندی باعث می گردد ما مخاطبان مختلف را هدف قرار دهیم و با آنها در ارتباط باشیم. همچنین در انتهای این ماجرا چیزی که در کنار ایده اصلی برنامه که آرامش است اهمیت دارد، تلنگر زدن ها به موضوعات مختلف یک هدف ثانویه برای ما دارد و آن هم ایجاد دیالوگ بین خانواده هاست. امروز خیلی از خانواده ها هستند که در یک خانه زندگی می نمایند اما باهم حرف نمی زنند و هرکسی زندگی خودش را دارد. در این بین گاهی یک موضوع و تلنگر همان طور که از پیغام هایی که به دست مان می رسد هم متوجه می شوید، باعث می گردد آدم ها درباره آن موضوع پای این برنامه با هم حرف بزنند. در واقع چندین برابر پیغام هایی که به دست ما می رسد در خانه بین خودشان اتفاق می افتد و این باعث ایجاد دیالوگ می گردد.
صحبت از ارتباط با برنامه شد و جالب است که هنوز شما تلفن ثابت دارید و از آدرس پستی استفاده می کنید، فضایی که مردم هم از آن استقبال کردند.چه شد که تصمیم گرفتید این راه ارتباطی را همچنان داشته باشید چون فضای مجازی و پیغام این روزها جایگزین چنین جریانی شده است.
این همواره جزو اولویت های ما در کاری که انجام دادیم، بوده. این اتفاق سال ها در رسانه افتاده و به تدریج فراموش شده است. در واقع فضای مجازی باعث شده که همه ما شخصیت های مجازی هم داشته باشیم که به وسیله آن با هم صحبت می کنیم. کاراکتری که الزاما آیینه واقعی ما نیست و گاهی ممکن است تنها شخصیت ساخته شده در فضای مجازی باشد. اما وقتی مخاطب می تواند تلفن را بردارد و به برنامه ای که دوستش دارد زنگ بزند، ارتباط عمیق تری به وجود می آید. ما مدام می گوییم رادیو هفت در این مقطع که همه باید خانه باشند، برنامه شب های تنهایی ماست و با این روش امکانی را به بیننده آن می دهیم که بتواند با ما حرف بزند. زمانی که او می بیند همین الان می تواند با کسانی که برنامه را می سازند صحبت کند و گاهی نظرش چند ثانیه بعد توسط مجری مطرح گردد، حس خوبی به او می دهد که برای ما ارزشمند است. همچنین ما صندوق پستی هم داریم چون برایمان مهم است که مردم هنوز نامه بنویسند. سال های نه چندان دوری بوده که ما دوستان مان را از دستخط هایشان می شناختیم اما مدت هاست که از این فضا فاصله گرفتیم، این که آدم ها قلم را بردارند و شروع به نوشتن نمایند و رسم الخط فارسی زنده نگه داشته گردد، برای ما مهم است. پنجشنبه ها هم روی این موضوع تاکید داریم و نامه هایی که رسیده را باز می کنیم و می خوانیم تا تشویقی برای بقیه هم باشد. این سری مدتی است که شروع شده و زمانی که جلوتر برویم احتمالا مثل سال های قبل ممکن است بازهم مثل آن زمان ها گونی گونی نامه بیاوریم و باید باز هم به این نقطه برسیم که همه مردم شروع نمایند برای هم نوشتن.
کمی از حس شخصی خودتان از همراه شدن با برنامه ای که بیشتر از هزار قسمت را پشت سر گذاشته بگویید.
ما یک تیم برنامه سازی هستیم و تنها محصول مان رادیو هفت نبود. معمولا اگر به سال های فعالیت گروه های برنامه سازی که مدل کارشان معین است و حتما سعی می نمایند که اندیشه ای پشت کاری که انجام می دهند باشد، نگاه کنید؛ می توانید تشخیص دهید که این کار برای چه تیمی است. اگر کارهای ما را هم دنبال کنید، نزدیک بیش از 16سال سابقه برنامه سازی وجود دارد که از هزار و صد و چند قسمت هم می گذرد. اتفاقی که به لحاظ حس شخصی برای ما مهم است، واژه ای است که در تمام این سال ها آن را به کار بردیم و به شدت به آن اعتقاد داریم، ما درباره خانواده صحبت می کنیم، مخاطبان این برنامه هم جزو خانواده این تیم هستند و این سال ها کنار هم بودن یک سری علایق و اهداف مشترک بین ما به وجود آورده که خیلی ارزشمند است. این که ما می توانیم باهم ارتباط داشته باشیم و روی هم تاثیر بگذاریم، مساله ای است که اهمیت دارد. این تاثیر یکطرفه و به این شکل نیست که تنها ما متکلم وحده باشیم بلکه بسیاری از ایده ها از سوی مخاطب شکل می گیرد، چون آنها برنامه را از خودشان می دانند و فکر می نمایند اگر تغییری در آن ایجاد نمایند به خود و خانواده عظیمی که در آن هستند، یاری نموده اند. از این جهت خیلی احساس خوبی است که ما یک خانواده عظیم داریم که سال ها با هم در حال پیش رفتن هستیم و مدام به اعضای آن اضافه می گردد.
انتها این دورهمی را کجا و کی دیده اید؟
هر چیزی انتهایی دارد، با این حال ما تازه سری جدید را شروع کردیم و قرار بر این است که ادامه داشته باشد. باید ببینیم تا کجا می گردد ادامه داد، مخاطب تا کجا ما را می خواهد و ما چقدر توانایی حفظ استانداردهایمان را داریم؟ این برای ما یک اصل است و همواره از استانداردی پیروی می کنیم و معتقد هستیم که اگر بخواهیم پایین تر از آن برنامه ای را فراوری کنیم، به مخاطب مان احترام نگذاشتیم به همین دلیل تا جایی که بتوانیم این مسأله را حفظ کنیم و در نهایت اینکه سازمان هم علاقه مند باشد که این همکاری بازهم صورت بگیرد، رادیو هفت هم ادامه خواهد داشت.
دکور برنامه هم از مواردی است که خیلی ساده و آرام است، البته بعضی آن را به پای بی تفاوتی به این بخش می گذارند،اما به هرحال از ایده آن هم نمی گردد غافل شد، چه شد که به این فضا رسیدید؟
این اتفاق در رادیو هفت یک اصل است که در این سال ها همواره آن را رعایت کردیم. گاهی می بینیم که بعضی از برنامه های تلویزیونی دچار ذوق زدگی تصویری شده اند، دکورهای خیلی عظیم و پرطمطراق با نورپردازی های عجیب و غریب که شاید در جا و ساعت خودش گاهی لازم باشد به این شکل آن را ببینیم. اما برای برنامه رادیو هفت ما قرارمان با مخاطبمان این است که یک ساعت انتهای شب را در آرامش با هم سپری کنیم، در این بین هیچ چیزی نباید آرامشی که قرار است ایجاد گردد را تحت تاثیر قرار دهد و چیزی نباید خودش را دربرنامه به رخ بکشد. این دکور و اجزای ساده ای که در برنامه وجود دارد، دلیل بر این نیست که سرسری کاری در برنامه اجرا شده بلکه برای آن فکر و طراحی شده تا همه چیز در خدمت ایده اصلی برنامه باشد. دکور نیز همین است و اگر دقت کنید، نور داخل دکور هم به نسبت خیلی از مواردی که می بینید، کمتر است تا بیننده را خیلی اذیت نکنیم و او روی صحبت های مجری و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، به راحتی متمرکز گردد. البته همواره در برنامه سازی برای ما یک اصل وجود داشته و آن هم این است که در عین سادگی همه چیز باید شیک باشد، مسأله ای که حلقه گمشده ای در خیلی از برنامه هاست و برای ما خیلی اهمیت دارد که همه چیز مینی مال، اندازه و شیک باشد.
کرونا روی رادیو هفت هم تا حدی سایه انداخته و تغییراتی در آن ایجاد نموده است، از این حال و هوا بگویید.
در این سری خیلی از بخش هایی که روی آنتن می رود در خانه مهمانان ما ضبط شده است و این به دلیل آن است که این رادیو هفت دوران کرونا است و ما باید خودمان هم این پیغام را منتقل کنیم که می گردد یک اثر فرهنگی هم فراوری کرد، در عین آن که به پروتکل ها پایبند باشیم. به همین دلیل استودیوی شماره 2 را حذف کردیم، طبیعی است که اگر روزگار کرونا سپری گردد ما آن بخش را بازهم فعال می کنیم. در این دوران ما نمی توانیم به سراغ خیلی از بخش هایی که داشتیم برویم، این شرایط برای ما محدودیت هایی را ایجاد کر ده است اما حتی اگر جاهایی باعث می گردد تا نقصی دیده گردد هم اشکالی ندارد چون این جریان در خدمت آن ایده عظیم تر و این است که داریم در دوران کرونا برنامه می سازیم. دوران کرونا باید در برنامه های تلویزیونی حس گردد. گاهی این مساله تنها در حد ماسکی که مجری می زند یا آمار و اطلاعاتی که می دهد، دیده می گردد و البته اشکالی هم ندارد اما اگر در دوران کرونا برنامه ای را طراحی می کنید که بسازید، باید در دل آن برنامه شرایط این دوران دیده گردد، یعنی مردم احساس نمایند برنامه ای که می بینند عوامل آن برنامه هم درگیر این ماجرا هستند و با محدودیت ها کارشان را انجام می دهند.
تیتراژ انتهای برنامه هم جزو موارد جالبی است که در آن مثل دانستنی ها اطلاعاتی را به مخاطب می دهید، ایده این ماجرا از کجا آمد؟
این تیتراژ در ادامه مسیری است که در همه این سال ها داشتیم. بخش انتهای همواره برای ما مهم است، از این جهت که فکر می کنیم یک برنامه از ثانیه اول تا ثانیه انتها آن ادامه دارد. خیلی وقت ها زمانی که کاری به تیتراژ می رسد، انگار کار برنامه ساز تمام شده و دیگر کسی هم نگاهش نمی نماید اما تا آخرین لحظه یک برنامه، شما نسبت به مخاطبی که پای آن نشسته وظیفه دارید. همواره در این سال ها تا لحظه آخر و تیتراژ سعی می کنیم اطلاعاتی را برای مخاطب داشته باشیم. چه موسیقی ای که پخش می گردد و چه اطلاعاتی که او می خواند برایش مفید باشد و لذت ببرد.
از شروع تا حرف مردم ...
ضابطیان هم دیگر کم کم به استودیویی که کنار اتاق پخش بود و با دیوار چوبی که پنجره شیشه ای داشت از هم جدا شده بودند، رفت. او داشت متن شروع صحبت هایش و بخش های دیگر را تکمیل می کرد.
موضوع آن شب سوزن ها بودند و به همین مناسبت در بخش مهمان برنامه هم از آقای دکتری که طب سوزنی خوانده بود، دعوت شد. نزدیک چهار دقیقه به شروع برنامه مانده بود و با وجود همه آشفتگی ها و دلشوره های برنامه زنده همه با آرامش جالب توجهی مشغول کار بودند و می گفتند و می خندیدند. حتی باید گفت بخشی از حال آرام رادیو هفت به دلیل همین حال خوب عوامل آن است.
کمتر از چند دقیقه دیگر برنامه شروع می شد و همه درست مثل لحظه تحویل سال منتظر ساعت 11 و شروع بودند. درست رأس ساعت تیتراژ برنامه روی آنتن رفت و بعد هم ضابطیان پس از سلام و احوال پرسی سراغ نامه هایی که به دست شان رسیده بود، رفت. شاید باورتان نگردد اما اینجا هنوز کلی از مردم با عشق نامه می نویسند و گاهی به همراه یادگاری آن را به این برنامه می فرستند.
در کنار نامه ها تلفن برنامه هم که مدام اعلام و زیرنویس می گردد، با شروع قصه پشت هم زنگ می خورد، این هم اتفاق جالب دیگر رادیو هفت است که نگذاشته تا دنیای مجازی روی کل ارتباطات شان سایه بیندازد. آقای دستیار تهیه اینجا هم حضور دارد و بخشی از تلفن ها را او جواب می دهد.
به گفته رحیمی، تشکر و قدردانی خیلی زیاد و ابراز خوشحالی با عنوان این که در این شرایط ما واقعا به رادیو هفت احتیاج داشتیم، بخش ثابت صحبت های مردم بود. همچنین سوال هایی مثل این که چطور می توانیم متن هایمان را برای برنامه بفرستیم و تقاضا برای بازگشت آیتم خوانش متن های منتخب مردمی هم مثل سابق از دیگر موارد مطرح شده در این تماس ها بود. رحیمی همچنین گفت که ما خیلی تماس داریم بابت این که چرا برنامه تکرار ندارد؟!
در آخر هم مثل همواره بعد از پخش آیتم های مختلف برنامه که آن شب تمرکزش روی جوالدوز و انواع سوزن ها بود، این قسمت از رادیو هفت هم به آخر رسید.
فاطمه شهدوست - رسانه / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین