کودا، بلفاست و دیگر فیلم های پربازیگر چگونه خانواده هایشان را خلق می نمایند؟
به گزارش دنیای با نشاط مدرسه، فیلم سازی چیزی جز خلق فکر و خیال نیست. از صحنه های بزرگ نبرد بین ناوگان های جنگی بین ستاره ای که از CGI در آن ها استفاده شده است تا کارگردانی هنری هر چیزی از گذشته بشریت که از دید تاریخی نیز صحیح هستند، حقه کار این است که مخاطبان را راضی کنیم تا آن چیزی را که می بینند، باور نمایند.
به رغم فناوری اعجاب آوری که می تواند مخاطب را بر هر نقطه ای از زمان در گذشته، حال یا آینده ببرد، یکی از چالش بر انگیز ترین حقه هایی که یک فیلم می تواند سوار کند، این است که مخاطبش را متقاعد کند که بازیگرانی که بیشتر اوقات برای اولین بار یکدیگر را سر پروژه ملاقات می نمایند، در واقع اعضای یک خانواده هستند.
برخی وقت ها، به این شکل است که اعضای خانواده که با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند، مثل صمیمیت بچه های ویلیامز در فیلم شاه ریچارد رینالدو مارکوس گرین ، یا ارتباط گروهی از افراد مختلف در فیلم کودا سیان هدر، تلماسه دنیس ویلنوو، فیلم بلفاست کنت برانا و خاندان گوچی ریدلی اسکات. برخی وقت ها هم می تواند به شکل خانواده ای باشد که شما انتخابش می کنید، مثل بازیگران بالا را نگاه نکن آدام مک کی، تیک تیک … بوم! لین مانوئل میراندا، هر چه قوی تر، سخت تر زمین می خوری بولیتس یا پیتزای شیرین بیان پل توماس اندرسون. برخی وقت ها هم ترکیبی از این دو است، مثل داستان وست ساید استیون اسپیلبرگ و ریکاردوس بودن آرون سورکین.
لیسا زاگوریا، یکی از مسئولان انتخاب بازیگران فیلم کودا می گوید: وقتی صحبت از ساختن یک خانواده می گردد، شیمی بین اعضا همه چیز است. این فیلم، داستان نوجوانی (با بازی امیلیا جونز) را حکایت می نماید که تنها عضو شنوای خانواده ناشنوای خود است. شما هیچ وقت نمی دانید که چگونه شخصیت ها با هم جور می شوند یا اصلا جور نمی شوند. ما شخصا می می دانستیم که این بازیگران واقعا انسان های دوست داشتنی هستند و شیمی بهتر از این را نمی توانستیم پیدا کنیم.
جونز با این موضوع موافق است و اشاره می نماید که گرچه شاید مخاطبان، خانواده های ناشنوای زیادی را بر روی پرده سینما ندیده باشند، اما هنوز هم می توانند با با تعاملات اولیه ارتباط بگیرند.
او می گوید: چون که همه مثل هم هستیم، هر خانواده ای شبیه هم است و پویایی بین اعضا، همواره یکی است. همواره رابطه خواهر و برادری این مدلی است، سر به سر هم می گذاریم، سر و کله هم می زنیم و حتی دعوا می کنیم و شیمی بین اعضای خانواده که شما در فیلم ما می بینید، هیچ کدامش از سر اجبار نیست و دقیقا مثل زندگی واقعی ما در پشت صحنه است.
تصویربرداری این اثر که قبل از پاندمی کرونا آغاز شده بود، سبب شد تا بازیگران این فرصت را داشته باشند تا قبل از تصویربرداری، دو هفته با یکدیگر تمرین نمایند که به آن ها اجازه داد تا پیوند واقعی بین خودشان را بسازند که حتی بعد از گذشت مدت ها بعد از ساخت و پخش اثر، باز هم به یکدیگر وابسته اند.
مارلی ماتلین که در نقش مادر خانواده ظاهر شده است، می گوید: وقتی دیگر با هم کار نمی کردیم، خیلی دلمان برای یکدیگر تنگ می شد. هنوز هم با گذشت 2 سال از ساخت فیلم، گروه های چت داریم. این برای من مهم است که چنین ارتباطی با بازیگرانی داشته باشم که دوستشان دارم. برای من مهم است که این خانواده را حتی پشت صحنه هم سر پا نگه دارم.
کووید چالش های جدیدی را بر سر راه انتخاب بازیگران برای تشکیل یک خانواده ایجاد کرد که از نظر زمانی این بود که بتوان بازیگران را در اتاقی قرار داد و دید که آیا شیمی مورد نظر آنجا هست یا نه.
بنابراین برای فیلم بلفاست کنت برانا که یک فیلم شخصی درباره دوران بلوغ است و وقایعش در مرکز ایرلند شمالی در دهه ی1960 رخ می دهد، قراردادن گروهی از خانواده ها را در کنار هم، رویکرد کاملا جدیدی را از مسئول انتخاب بازیگران این فیلم، لوسی بوان می طلبید که فیلم نامه اثر را در قرنطینه از کارگردان گرفته بود.
بوان می گوید: بعد از این مرحله، او عکس هایی از خانواده خودش را برای من فرستاد که خود او در قامت یک کودک در آن عکس ها حضور داشت و چقدر شیرین بود و به من یاری کرد تا حسی از خانواده را هم از نگاه فردی و هم از دید جمعی به دست بیاورم. او به این موضوع اشاره می نماید که بیشتر بازیگردانی باید با زوم کردن و تمرکز بر شخصیت ها انجام می شد. کنت و من همواره شخصا با بازیگران کار می کنیم. ما باید از روش جدیدی برای انجام این کار استفاده می کردیم.
بعد از اینکه آن ها انتخاب ها برای کاراکتر های ویل و بادی را محدود کردند که نقش این دو برادر در فیلم را جود هیل و لویس مک اسکی بازی می نمایند، برانا به بلفاست رفت تا با آ ن ها از نزدیک ملاقات کند و کار را به انتها برساند.
بیوان می گوید: او احتیاج داشت تا آن ها را با هم ببیند تا حس برادری بین آن دو را بگیرد. اینجا بود که فهمیدیم که بچه ها مناسب این کار هستند. من خیلی از این بابت هیجان زده هستم که گروه بازیگران، این چنین با هم منسجم شدند و حس واقعی بودن را به مخاطب می دهند.
خاندان گوچی ریدلی اسکات، چالش های دیگری را به تصویر کشید؛ انتخاب بازیگران برای خانواده ای که بر اساس شخصیت های واقعی ساخته شده اند و مثل خویشاوندان عادی با یکدیگر رفتار نمی نمایند.
کیت رودس جیمز که معمولا مسئول انتخاب بازیگران برای پروژه های اسکات است، می گوید: اگر این خانواده خیالی بود، دستت باز بود و کارهای زیادی می توانستی با آن بکنی، می توانستی تصورات را به چالش بکشی، چون بسیاری از خانواده ها شبیه هم نیستند، اما برای خانواده گوچی، ما همه را در مقابل خودمان داشتیم.
به علت اینکه خاندان گوچی اینچنین از هم پاشیده بود، در نظر گرفتن زیربنای روان شناختی از اهمیت بالایی برخوردار بود. نبود شیمی بین اعضای خانواده که از آن برای نشان دادن نزدیکی بین اعضا استفاده می گردد، در اینجا از هم گسیختگی خانواده را نشان می دهد. رودس جیمز می گوید: هر عضو خانواده یک جور بار آمده بود و قصه خودش را داشت. بنابراین احتیاج آنچنانی نبود تا شیمی خاصی خلق گردد، چون در واقع چیزی نبود و رابطه ای وجود نداشت.
دیگر ابزاری که فیلم ها از آن استفاده می نمایند تا پندار همانندی مابین بازیگر و شخصیتی واقعی را که آن فرد به تصویر می کشد، ایجاد نمایند، بهره گیری از تغییرات بصری است، آن هم با استفاده از مو، گریم و برخی وقت ها استفاده از اندام های مصنوعی تا بازیگر را به شخص مورد نظر در واقعیت نزدیک نمایند.
رودس جیمز در حالی که به گریم جرد لتو و بازی او در نقش پائولو گوچی اشاره می نماید، می گوید: این خیلی نادر است، چون فرآیندی بسیار گران قیمت و بیش از میزان طولانی است. برای من کمی چالش برانگیز بود، به این علت که این هنرپیشه بسیار خوش چهره است و پائولو خیلی با او فاصله دارد. پس من باید راه درازی را می پیمودم. جرد واقعا دلش می خواست این نقش را بازی کند. پس بیشتر به خاطر هیجان او و گفت وگو ها با ریدلی بود که آن ها به تفاهم رسیدند که چگونه این کار را انجام دهند.
وقتی خانواده های سینمایی تحت شرایط خاصی در مقابل هم قرار می گیرند، حال چه با ازدواج، چه با دیگر وقایع مهم و تاثیرگذار زندگی، تفاوت های ظریف روابط قبل و بعد از آن واقعه، باید برای مخاطب واضح باشد تا قدم های بعدی بتوانند به درستی داستان را روایت نمایند.
قدرت سگ جین کمپیون، داستان دو خانواده در مرز با یکدیگر دنبال می نماید، گوردون ها (یک مادر و فرزند با بازی کریستن دانست و کودی نامیت مک فی) که به خانواده دیگری به نام بوربنکس ملحق می شوند، جایی که دانست مزرعه داری را ملاقات می نماید و با او ازدواج می نماید (که از قضا شریک زندگی واقعی اش جسی پلمونس است)، کسی که با برادرش (با بازی بندیکت کامبربچ) در کنار یکدیگر زندگی می نمایند.
دانست و نامیت مک فی با کمپیون طی تمرینات قبل از تصویربرداری با یکدیگر کار کردند تا پیوند کنونی بین یک مادر مجرد و تنها فرزندش را ایجاد نمایند.
نامیت مک فی می گوید: من این حس را وقتی روز اول کریستن را دیدم، از او گرفتم که چقدر او خاکی است و بلافاصله فهمیدم که ایجاد پیوند بین ما در فیلم، تا چه میزان بی دردسر خواهد بود. ما می دانستیم چه چیزی را می خواهیم بگوییم و با جین طی تمرینات آن ها را آنالیز کردیم.
دانست علاقه خود را با نامیت مک فی سهیم می گردد و فرآیند تمرین هنگامی که با همدیگر کار می نمایند، آسان و دل پذیر می نماید. او می گوید: کودی شخصیتی دوست داشتنی دارد. پس خیلی هم سخت نبود که آن سکانس ها را بازی کنی. من به پسر خودم هم فکر می کردم نا آن پیوند را حین بازی کردن ایجاد کنم.
نامیت مک فی می افزاید: جین به ما آزادی عمل داد تا ایده های خودمان که از دیگران پنهانش می کردیم، بگوییم. این به ما پیوندی وهم آلود و در عین حال شیرینی را داد که احساس می کنم سبب شد تا مخاطبان درباره چیز هایی که پیش از این با آن ها روبه رو شده اند، فکر بنمایند قبل از اینکه ما آن ها را در این نقطه از زمان زندگی شان پیدا کنیم.
دانست هم چنین اشاره می نماید که گرچه او و پلمونس در پشت صحنه در ارتباط هستند، با این حال نقش آفرینی آن ها جدا از خود واقعی آن ها است.
شیمی موجود بین ما سبب شد تا کارکردن ما با هم آسان گردد. اما نقش افراد بسیار محتاطی را بازی می کنیم، پس باید صمیمت بینمان را پنهان می کردیم.
چه فیلم ها برگرفته از وقایع تاریخی باشد و چه ماجرا های واقعی زندگی افراد را به تصویر بکشد، هیچ میزان از تکنولوژی نمی تواند روابط ناپیدای مابین انسان ها را که بازیگران و فیلم سازان پنهان در پشت آن ها به تصویر می کشند، خلق کند. تماشاگران تفاوت را می دانند، جوری که بچه ها از روی غریزه چیز ها را حس می نمایند.
چنان که دانست می گوید: بچه ها می توانند بگویند که در زندگی واقعی، مادر چه کسی است. آن ها آسان تر به تو اعتماد می نمایند وقتی می دانند تو هم بچه داری.
منبع: Variety
منبع: دیجیکالا مگ